part 64
یوری = انقدر خوشگلم که بهم زل زدی ...
چان = م..معلومه پرنسس تو همیشه خوشگلی ...
یوری = اینو ول کن ...بدو بریم باید تو رو اماده کنم ...
چان = چی نه من اماده ام ...
یوری = چی انتظار نداری که بزارم همینجوری بری ...خیر سرت تو مافیایی باد تیپت حتی برا خرید رفتنم گنگستر باشه ...
چان = //تعجب//
یوری = بیااااااااا
//یوری دست چان رو گرفت و نشوند رو تخت یه کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید از تو کمد لباس برداشت و داد به چان تا بپوشه ...بعد از اینکه چان لباس پوشید یوری شروع کرد به درست کردن موهای چان ...و بعد از اون نوبت رسید به بستن کراوات//
یوری = بیا برات کراواتت رو ببندم ...
//نویسنده = وایییییییی من خودم عاشق این صحنه ام ...//
//یوری میره سمت چان و کراوانش رو میبنده ...فاصله ی صورتشون واقعا کمه ...همونطور که یوری داره با تمرکز کراوات رو برا چان میبنده ....چان با دقت داره تمام اجزای صورت یوری رو انالیز میکنه ...و جز زیبایی چیزی نمیبینه ...کار یوری تموم میشه ولی وقتی سرشو میاره بالا با نگاه خمار چان روبه رو میشه ...فاصلشون به جایی رسیده بود که اگه صحبت میکردن لب هاشون به هم برخورد میکرد ...چان دیگه نتونست تاقت بیاره دستشو نوازش بار برد سمت کمر یوری و محکم گرفتش اونیکی دستشم میزاره روی صورت یوری و با انگشت شستش صورت یوری رو نوازش میکنه ...فاصله ی صورتشونو به صفر میرسونه و شروع میکنه با ولع بوسیدن ...بعد از یه بوسه ی طولانی از هم جدا میشن ...جفتشون هم نفس کم اورده بودن و نفس نفس میزدن ...//
یوری = میشه بریم ...
چان = البته پرنسس ...
//چان دست یوری رو میگیره و باهم میرن سوار ماشین میشن و حرکت میکنن ... //
چان = خب از کدوم برند شروع کنیم ...
یوری = اممممممممممم ...تو خودت کدومو دوست داری ...
چان = تیفانی ...از نظرم بهتره ...
یوری = پس برند تیفانی ...اوکی بریم ...
چان =کارتم سالم میمونه دیگه ...
چان = م..معلومه پرنسس تو همیشه خوشگلی ...
یوری = اینو ول کن ...بدو بریم باید تو رو اماده کنم ...
چان = چی نه من اماده ام ...
یوری = چی انتظار نداری که بزارم همینجوری بری ...خیر سرت تو مافیایی باد تیپت حتی برا خرید رفتنم گنگستر باشه ...
چان = //تعجب//
یوری = بیااااااااا
//یوری دست چان رو گرفت و نشوند رو تخت یه کت و شلوار مشکی با پیراهن سفید از تو کمد لباس برداشت و داد به چان تا بپوشه ...بعد از اینکه چان لباس پوشید یوری شروع کرد به درست کردن موهای چان ...و بعد از اون نوبت رسید به بستن کراوات//
یوری = بیا برات کراواتت رو ببندم ...
//نویسنده = وایییییییی من خودم عاشق این صحنه ام ...//
//یوری میره سمت چان و کراوانش رو میبنده ...فاصله ی صورتشون واقعا کمه ...همونطور که یوری داره با تمرکز کراوات رو برا چان میبنده ....چان با دقت داره تمام اجزای صورت یوری رو انالیز میکنه ...و جز زیبایی چیزی نمیبینه ...کار یوری تموم میشه ولی وقتی سرشو میاره بالا با نگاه خمار چان روبه رو میشه ...فاصلشون به جایی رسیده بود که اگه صحبت میکردن لب هاشون به هم برخورد میکرد ...چان دیگه نتونست تاقت بیاره دستشو نوازش بار برد سمت کمر یوری و محکم گرفتش اونیکی دستشم میزاره روی صورت یوری و با انگشت شستش صورت یوری رو نوازش میکنه ...فاصله ی صورتشونو به صفر میرسونه و شروع میکنه با ولع بوسیدن ...بعد از یه بوسه ی طولانی از هم جدا میشن ...جفتشون هم نفس کم اورده بودن و نفس نفس میزدن ...//
یوری = میشه بریم ...
چان = البته پرنسس ...
//چان دست یوری رو میگیره و باهم میرن سوار ماشین میشن و حرکت میکنن ... //
چان = خب از کدوم برند شروع کنیم ...
یوری = اممممممممممم ...تو خودت کدومو دوست داری ...
چان = تیفانی ...از نظرم بهتره ...
یوری = پس برند تیفانی ...اوکی بریم ...
چان =کارتم سالم میمونه دیگه ...
- ۹.۱k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط